کد مطلب:34516
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
چرا الهيون معمولاً، آنجا كه مي خواهند حيات را به ارادة خداوند مربوط كنند دنبال آغاز پيدايش حيات مي روند؟ اما قرآن كريم در طريقة توحيدي خو د هيچ گاه از اين راه نرفته است؟
حقيقت اين است كه اين اختلاف منطق قرآن با ساير منطقها از يك اختلاف اساسي تري سرچشمه مي گيرد و آن اينكه معمولاً آن دسته از الهيون كه ميخواهند به خدا از جنبة منفي معلومات خود پي ببرند نه از جنبه مثبت آنها؛ يعني آنجا كه در مجهولي درماندند پاي خدا را به ميان مي كشند، هميشه خدا را در ميان مجهولات خود جستجو ميكنند؛ يعني هميشه به دنبال چيزهايي مي روند كه علل طبيعي آن چيزها را نميدانند، و چون در يك مورد بالخصوص، علت طبيعي يك چيز بر آنها مجهول مانْد فوراً مي گويند: «اين ديگر با ارادة خداوند موجود شده» و قهراً به هر اندازه مجهولاتشان در شناختن علل طبيعي اشياء، زيادتر شد دلائل توحيدشان بيشتر است و هر اندازه بر ميزان معلوماتشان افزوده شد توحيد شان كاسته ميشود. براي يكدسته از خدا شناسان و پيروان مكتب توحيد، ماوراء الطبيعه به منزله انباري است براي مجهولات آنها، هر چيزي را كه ندانستند و نفهميدند و علت طبيعي آن را كشف نكردند فوراً به ماوراء الطبيعه مستند مي كنند، تاثير ماوراء الطبيعه را در مواردي مي دانند كه به عقيدة آنها استثنائي رخ داده و نظمي بهم خورده و حسابي بهم ريخته است؛ و چون در موردي علت طبيعي را [نيافتند] يك علت ماوارءالطبيعي جانشين آن ميكنند، غافل از آنكه اولا ماوارء الطبيعه هم براي خود حسابي و قانوني دارد و ثانياً اگر علتي جانشين يك علت مادي و طبيعي شد، او خودش مادي و طبيعي و هم دوش و هم درجة ماده و طبيعت است، او ديگر ماورا ءالطبيعه نيست. طبيعت و ماوراء طبيعت در طول يكديگر قرار گرفته اند نه درعرض هم؛ نه يك علت طبيعي مي تواند جانشين يك علت ماوراء الطبيعي واقع شود و نه يك علت ماوراء الطبيعي مي تواند در درجة يك علت طبيعي قرار گيرد.
قرآن هيچ گاه به مواردي كه گمان مي رود نظمي بهم خورده و حسابي بهم ريخته، براي اثبات توحيد استشهاد نمي كند، به موارد ي استشهاد مي كند كه مردم مقدمات و علل طبيعي آنها رامي دانند و خود همين نظم را به گواهي مي خواند.
در مورد خصوص حيات، منطق قرآن بر اين اساس است كه حيات مطلقاً فيضي است عالي و بالاتر از افق جسم محسوس؛ اين فيض روي هر حساب و قانوني كه برسد، از افقي عالي تر از جسم محسوس سر چشمه گرفته؛ لهذا تطورات حيات، تطورات ايجاد و تكوين و خلق و تكميل است.
البته روي اين منطق فرق نميكند كه حيات به صورت خلق الساعه در روي زمين موجود شود و يا به صورت تدريج و تكامل و خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْق.
اين منطق روي اين اساس است كه مادة محسوس در ذات خود فاقد حيات است و حيات، فيضي و نوري است كه بايد از منبعي بالاتر افاضه شود، پس قوانين حيات به هر شكل و هر صورتي باشد همان قانون خلقت است.
مجموعه آثار شهيد مطهري
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.